به نرجس سلام الله علیها عرض کردم: حالت چگونه است؟ فرمود: (امری که مولا و سرورم تو را به آن خبر داده، آشکار شد)، به نرجس سلام الله علیها نزدیک شدم و با توجه کامل مشغول خواندن سوره قدر که امام سفارش کرده بود شدم، شنیدم جنین هم در رحم نرجس سلام الله علیها همین سوره را همراه من تلاوت می کند، و به من سلام کرد. من از آنچه شنیدم، هراسناک شدم. امام زمان (عج) حضرت حکیمه(1) می گوید: کنیزی به نام نرجس در خانه من بود، روزی برادرزاده ام امام حسن عسکری علیه السلام به دیدار من آمد، و به پیش شتافت و به نرجس سلام الله علیها نگاه کرد، به آن حضرت عرض کردم: (ای آقای من، گویی خواهان نرجس سلام الله علیها هستی، تا او را به خدمت شما بفرستم؟) امام حسن علیه السلام: نه ای عمّه، ولی در مورد این خانم شگفت زده شده ام. حکیمه: چرا از او شگفت زده شده ای؟ امام حسن: به زودی از این خانم فرزند بزرگواری که در پیشگاه خداوند، ارجمند است، متولّد می شود.که خداوند به وسیله او سراسر زمین را همان گونه که پر از ظلم وجور شده پر از عدل و داد کند. حکیمه: ای آقای من، او را به خدمت شما می فرستم. امام حسن: در این مورد از پدرم اجازه بگیر، اگر اجازه داد چنین کن. حکیمه گوید:.... (ادامه در ادامه مطلب)به نرجس سلام الله علیها عرض کردم: حالت چگونه است؟ فرمود: (امری که مولا و سرورم تو را به آن خبر داده، آشکار شد)، به نرجس سلام الله علیها نزدیک شدم و با توجه کامل مشغول خواندن سوره قدر که امام سفارش کرده بود شدم، شنیدم جنین هم در رحم نرجس سلام الله علیها همین سوره را همراه من تلاوت می کند، و به من سلام کرد. من از آنچه شنیدم، هراسناک شدم. امام زمان (عج) حضرت حکیمه(1) می گوید: کنیزی به نام نرجس در خان کانون مهدی یاوران دانشگاه پیام نور مرکز بجن�...
ادامه مطلبما را در سایت کانون مهدی یاوران دانشگاه پیام نور مرکز بجن� دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 2zohur110c بازدید : 1 تاريخ : چهارشنبه 21 ارديبهشت 1401 ساعت: 15:42